ع ش ق آدمو سبک میکنه ولی سبک نمیکنه

دختر:    به نظر تو، من اشتباه نکردم؟

استاد:     نصف قرارت مونده...به همین زودی جا زدی؟

دختر:    نه.جا نزدم.اول فکر کردم نکنه اتفاقی براش افتاده،بعد گفتم شاید خبر بده...ولی حالا،به نظرم ایراد از منه...گدایی همه جورش بَده،گدایی عشق که از همه ش بدتره...وقتی فکر می کنم، می بینم به همه چی پشت پا زدم و زندگی مو گذاشتم سر یه قراری که...تو میگی من سبک شدم؟

استاد:    خب عشق آدمو سبک می کنه،ولی سبک نمی کنه...

دختر:    نمی فهمم چی می گی...

استاد:    عشق باعث شده تو یه سال بابت یه کلمه حرف صبر کنی و وقتش که شد،به همه چی پشت پا بزنی و بیای اینجا.فقط آدمی که عشق سبکش کرده باشه، میتونه یه همچین کاری بکنه. ولی وقتی می گی سبک شدی، منظورت اینه که خودتو پایین آوردی. حتی اگه اون هیچ وقت نیاد،عشقش کاری کرده که تو پَر دربیاری و کارایی بکنی که فکرش رو هم نمی کردی. اگه منظورت از سبک شدن بالا رفتنه،سبک شدی؛ ولی اگه منظورت از سبک شدن کوچیک شدنه،عاشق هر چی کوچیک تر باشه،بالاتر می ره.

دختر:    فکر نمی کنی همه ی این حرفا تو ادبیات اینقدر قشنگه؟زندگی با ادبیات فرق داره...

استاد:    همه ی این حرفا واسه اینه که زندگی یه خرده شبیه ادبیات بشه...

فیلم «شب های روشن» - فرزاد مؤتمن

+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۰۰:۴۳ توسط فاطمـه
در دنیای موازی بالرینم. آواز می‌خوانم و حتی با سفینه ام میان ستاره ها و کهکشان ها سفر می‌کنم. اما اینجا و در این دنیا، به تماشای قصه ها نشسته ام. قصه ی آدم ها، خیابان ها، سایه ها و سکوت ها.

"کُل واحد منا فی قلبه حکایة"
قالب عرفـان