دربـاره ی من

از من چه می‌توانم بگویم؟ از منی که هر روز یک شکل و یک رنگ و یک جور دیگرم. تعجب نکنید. مال همین سرزمینم. مال همین خاک و آب. اما نمی‌توانم از منی حرف بزنم که خودم هم درست نمی‌شناسمش. به چیزهای ثابت مطابق با قوانین دنیا می‌توانم اشاره‌‌هایی کنم. مثلا اینکه بیست ساله‌ام، روزنامه‌نگاری می‌خوانم اما روزنامه‌نگار نیستم و معلوم نیست روزی قصدش را هم داشته باشم یا نه. یک کیبوردِ قدیمی سی ساله هم گوشه‌ی اتاقم گذاشتم و هر از گاهی به یاد پیانوی نداشته‌ام کلاویه‌هایش را فشار می‌دهم.

در دنیای موازی بالرینم. آواز می‌خوانم و حتی با سفینه ام میان ستاره ها و کهکشان ها سفر می‌کنم. اما اینجا و در این دنیا، به تماشای قصه ها نشسته ام. قصه ی آدم ها، خیابان ها، سایه ها و سکوت ها.

"کُل واحد منا فی قلبه حکایة"
قالب عرفـان