بابا لنگ دراز عزیزم
سلام :)
امیدوارم که حالتان خوب باشد.من هم اینجا حالم خوب است.راستی بابا جان شما در کدام شهر زندگی میکنید؟ این روز ها در شهر من، هوا خیلی آلوده بود.بابت آن چند روزی تعطیل شدیم و مدرسه نرفتیم.اما خدا را شکر که دیروز باران آمد و الان هم صدای شرشر باران را از پنجره میشنوم.گاهی وقت ها آدم قدر چیزی را که دارد،نمیداند.مثل همین هوای پاک.گرچه ما برای تعطیلی خوشحال بودیم اما به هر حال ته دلمان ناراحتِ هوا و بیماری هایی که هِی خبر آمدنشان را میشنیدم،هم بودیم.
باباجان، امتحانات میان ترم تمام شد و الان یک هفته است که امتحانات ترم شروع شده اند.ریاضی و عربی و تاریخ را داده ام و فردا امتحان فلسفه و منطق دارم. برای امتحانات کمی تنبل شده ام و آنقدر که باید درس نمیخوانم. واقعا به خاطر این موضوع از شما عذرخواهی میکنم.خواهش میکنم که مرا ببخشید.قول میدهم امتحانات بعدی ام را عالی بدهم.
راستی شنبه به کتابخانه ی فرهنگسرا رفتم و عضو شدم. رفتارِ مسئول کتابخانه به شدت بد بود؛ نزدیک بود که عصبانی بشوم ولی خودم را آرام کردم. همین روز ها میروم و گشتی در آنجا میزنم. آنجا پر از کتاب است و من از دیدنشان ذوق زده میشوم.
باباجان ؛ میخواهم اگر شما اجازه بدهید هفته ی بعد همراه کریستین به دیدنِ رقصِ پاتیناژ بروم. اولین بار است که میخواهم پاتیناژ ببینم و خیلی خوشحالم.حتی دیشب از شدت ذوق خوابم نمیبرد.
*سالِ نو هم حسابی مبارک باشد بابا *
قربانتان
جودی
2016/01/02