از همان بچگی حساب و کتاب حالیاش بود. نمیگذاشت مادرش به بهانه اینکه «بگذار برایت نگهدار دارم» عیدیهایش را از چنگش درآورد. همه به این عادتهایش میخندیدند. آخر کدام بچهای اینقدر خوب پول میشمارد؟
شاید همه چیز از همین رابطه خوبش با اعداد شروع شد. ماجرا به آنجا رسید که رو به رویم نشست و تعریف کرد که آنها، همانهایی که خیلی وقت است دیگر خودی نیستند، چطور قیمت ماشین را بالا میبرند و بعد کمی پایین میآورندش تا مردم هورایی بکشند که ارزان شده است و صف بلند بالایی از خریداران درست شود. به اینجا که میرسد به قد و قامتش نگاه میکنم. کوچکتر از آن به نظر میرسد که یازده ساله باشد اما حرفهایش شبیه یازده سالگیهای خودمان نیست.
مامان از آن طرف صدایش را میشنود و آهی میکشد و میگوید «دعا کن همه چیز درست شه.»
شبیه آدم بزرگها پوزخند تلخی میزند و میگوید «آخه کی تا حالا دعاهامون اثر کرده که این بار بکنه؟»
این بار به صورتش نگاه میکنم. به ابروان گره خوردهاش. به پرزهایی که منتظرند روزی بلند و زبر شوند. به صورت کشیده و پوست گندمیاش. یادم میافتد بچهتر که بود، با بچههای دیگر فامیل حدس میزدیم وقتی بزرگ شود شبیه ساعد سهیلی شود. از روی علایقش میگفتم روزی خلبان یا آتشنشان میشود. بعدتر هم که خودش گفته بود میخواهم تاجر شوم. آن زمان حتی نمیدانستیم این کلمه را از کجا یاد گرفته است.
باز به حالت گرفته صورتش نگاه میکنم. به صورتی که متعلق به روزهای آخر یازدهسالگی است. یازده سالگیای متفاوتتر از همه یازدهسالگیها. بعد فکر میکنم که کداممان نسل سوختهتری هستیم؟ کدام نسل پیروز این میدان است؟ نماینده آرزوهای بر باد رفته چه کسی است؟

۰۱ خرداد ۹۹ , ۰۶:۰۱
نسل سوخته نسلیه که گرفتار رویا فروشی شده.نسلی که موجی از کتابا و کلیپای روانشناسی انگیزشی احاطش کرده.دائما سرش تو کتابای برایان تریسی و تونی رابینزه.قهرمانش استیو جابزه،راندا برن الهام بخششه و با رویای بیل گیتس شدن میخوابه. نسلی که رویاهایی براش ساخته میشه که ابدا امکان تحقق هیچ کدومشون نیست.رویاهای فردی و فربه و عاری از آرمان جمعی.نسلی که دائما تو گوشش خونده میشه که تو منحصر به فردی،تو آیندهی درخشان و جذابی داری،متکی به خودت باش،راز جهان رو درک کن،ارتعاش های مثبت بفرست به سمت آرزوهات،با آهنگ هستی هماهنگ شو،اگر فقیر به دنیا اومدی تقصیر خودت نیست ولی اگر فقیر از دنیا رفتی تقصیر خودته.نسل بزرگ شده با تابلوی کائنات. وقتی جلوتر میره و میبینه که هیچ وقت به این رویاهای فردیش نمیرسه و هیچ سهمی تو بازی نداره و همه چیز رو باخته،احساس فریب خوردگی میکنه و خشم و عصبانیت سراسر وجودش رو میگیره و میره به سمت پوچی.حالا شروع میکنه به زدن همه چیز.تمام ارزش های فردی و جمعی رو میزنه.خانوادش رو میزنه.خودش رو ناپالوده میکنه.اطرافیانش رو ناپالوده میکنه.حالا قهرمانش میشه جوکر.حالا قهرمانش میشه تتلو.
نسلی که از تونی رابینز و برایان تریسی شروع میشه و با جوکر و تتلو تموم میشه.

۰۳ خرداد ۹۹ , ۰۵:۵۹
چقدر این سوال آخر متن تو ذهنم میچرخه این روزها...
کامنت آقای تشکیل هم خیلی خوب بود.

۲۵ تیر ۹۹ , ۱۵:۰۳
نمی گم باید امیدوار باشیم ولی به نظرمنمی شه همه چیز رو سیاه دید کسی از آینده خبر نداره

"کُل واحد منا فی قلبه حکایة"
-
بهمن ۱۴۰۰ ( ۱ )
-
مرداد ۱۴۰۰ ( ۱ )
-
آذر ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
فروردين ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
اسفند ۱۳۹۸ ( ۱ )
-
بهمن ۱۳۹۸ ( ۳ )
-
دی ۱۳۹۸ ( ۱ )
-
آبان ۱۳۹۸ ( ۳ )
-
شهریور ۱۳۹۸ ( ۳ )
-
مرداد ۱۳۹۸ ( ۲ )
-
تیر ۱۳۹۸ ( ۲ )
-
خرداد ۱۳۹۸ ( ۲ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۱ )
-
فروردين ۱۳۹۸ ( ۱ )
-
اسفند ۱۳۹۷ ( ۱ )
-
دی ۱۳۹۷ ( ۱ )
-
آذر ۱۳۹۷ ( ۲ )
-
آبان ۱۳۹۷ ( ۳ )
-
مهر ۱۳۹۷ ( ۲ )
-
شهریور ۱۳۹۷ ( ۳ )
-
مرداد ۱۳۹۷ ( ۷ )
-
تیر ۱۳۹۷ ( ۱ )
-
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱ )
-
اسفند ۱۳۹۶ ( ۶ )
-
بهمن ۱۳۹۶ ( ۲ )
-
دی ۱۳۹۶ ( ۱ )
-
آذر ۱۳۹۶ ( ۱ )
-
مهر ۱۳۹۶ ( ۱ )
-
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
-
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۴ )
-
فروردين ۱۳۹۶ ( ۳ )
-
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
-
بهمن ۱۳۹۵ ( ۶ )
-
شهریور ۱۳۹۵ ( ۵ )
-
مرداد ۱۳۹۵ ( ۱ )
-
تیر ۱۳۹۵ ( ۳ )
-
خرداد ۱۳۹۵ ( ۳ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱ )
-
فروردين ۱۳۹۵ ( ۳ )
-
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱ )
-
بهمن ۱۳۹۴ ( ۷ )
-
دی ۱۳۹۴ ( ۶ )
-
آذر ۱۳۹۴ ( ۱ )
-
آبان ۱۳۹۴ ( ۲ )
-
مهر ۱۳۹۴ ( ۳ )
-
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
-
مرداد ۱۳۹۴ ( ۱۱ )
-
تیر ۱۳۹۴ ( ۱۲ )