یک زمانی بود که میخواستم تند تند کتاب ها و فیلم ها را ببلعم."یک زمان" که میگویم در واقع تا همین چند هفته پیش بود.از زورِ عقب ماندن از بقیه یا هر توجیح دیگری در هر فرصت کوتاه و بلندی که پیش می آمد یا کتاب در دست میگرفتم و سریع میخواندمش یا فیلم میدیدم و نقدی ازش خوانده و پرونده ش را می بستم و تمام و میرفتم سراغ فیلم بعدی! هر جا هم حرفی از فیلم و کتاب می شد بادی به غبغب انداخته و میگفتم که فلان کتاب را خوانده ام یا فیلمِ بهمان را همین دیروز دیده ام!
تا اینکه شبی؛ درست چند هفته ی قبل، نگاهم افتاد به نام فیلمی که حدودا یکسال و اندی پیش دیده بودم و شاید از آن فیلم به بعد بود که علاقه ی عحیبی به فیلم خارجی پیدا کردم.به یکباره دلم هوای دیدنش را کرد.چند باری گفتم بیخیال ؛ همان وقت را بگذارم پای فیلم و کتابِ جدید. اما امان از دل! چیزی را که هوس کند با هزار دلیل منطقی هم نمیشود منصرفش کرد! خلاصه سخنِ دل را گوش کرده و دیدمش.
حس کردم این بار چقدر بیشتر از بار اول لذت بردم.و اینطور شد که دست از سرعت بی وقفه ام برداشتم و تصمیم گرفتم از این هرازگاهی سری به علایق قدیمی ام بزنم و دوباره مرورشان کنم و هزاربار بیشتر عاشقشان شوم.
تجربه ی جدید خیلی خوب و لذت بخش است اما بیایید تجربه های جدیدمان را هم آرام آرام پیش ببریم که خوب مزه شان کرده باشیم. خط به خط کتاب ها را با عشق بخوانیم و سرسری ازشان نگذریم.بهشان امتیاز بدهیم و نقدشان را بخوانیم. و حتما اگر خوب است آن را به بقیه هم معرفی کنیم. فیلم هارا هم همینطور. و البته علاقه هایتان را یادداشت کنید و دوباره ببینید یا بخوانیدشان...!
ما فقط یک بار زندگی میکنیم. از تک تک لحظاتش استفاده کنیم...