یک عاشقانه ی متفاوت

" سلین : مى دونى تو زمینه اى که من کار مى کنم، آدمایى رو میبینم که با ایده هاى بزرگى جلو مى آن، دلشون مى خواد رهبر هاى جدیدى بشن تا دنیا رو بهتر کنن. اونا فقط از هدف کار لذت مى برن، نه خودِ پروسه ى کار.
جسى : درسته.
سلین : ولى واقعیت اینه که اگه مى خوایین اوضاع رو بهتر کنین، باید تو همین کار هاى روزمره نتیجه ش مشخص باشه، و به خاطر همینه که باید از بودن تو دل کار لذت ببرى. مثلا من براى یه سازمانى کار مى کردم که کارش این بود ببینه چطور مداد به دست شاگرد مدرسه هاى روستاهاى مکزیک مى رسه. اونجا اصلا صحبت این نبود که با ایده هاى انقلابى کسى دنیا رو بهتر کرد. فقط به مدادا فکر مى کردن. من آدمایى رو دیدم که واقعا کار مى کردن و نکته ى ناراحت کننده اینه که اونا بیشتر از بقیه کار مى کنن و مى تونن دنیا رو بهتر کنن ولى هیچ علاقه اى ندارن که تبدیل به یه رهبر و الگو بشن. به نظر میاد اصلا از کارشون پاداش نمى خوان، اونا اصلا براشون مهم نیست که اسمشون تو مطبوعات و اخبار باشه، اونا فقط از پروسه ى کمک کردن به دیگران لذت مى برن، اونا سعى مى کنن تو خود لحظه قرار بگیرن. "

احتمالا دیالوگ هایی با عنوان پیش از طلوع و پیش از غروب در صفحه ی بریده ها زیاد دیده اید. خب من عاشقشم. در اصل این کتاب فیلم نامه ی دو فیلم اولِ سه گانه ی Before هاست. داستان دو جوانی ست که در قطاری به مقصدِ پاریس با هم آشنا می شوند. عاشقانه است اما متفاوت با عاشقانه های دیگر. جسی و سلین راه می روند و حرف می زنند، حرف هایی جذاب که شنیدنشان به هیچ عنوان آدم را خسته نمی کند. بعد از اینکه فهمیدم فیلمنامه شان به فارسی هم ترجمه شده خیلی خوشحال شدم. از شانسِ خوبم در شهرکتاب مرکزی، یک موجودی ازش داشتند. خریدمش و سعی کردم آرام آرام بخوانم که لذتش ماندگار تر شود.

دیالوگ های قشنگشان را در صفحه ی بریده ها از دست ندهید :)

Before sunrise (1995)

Before sunset (2004)

Before midnight (2013)

موزیکی برایتان می گذارم با صدای ژولی دلپی (سلین) که در سکانس آخر فیلم پیش از غروب خوانده است.

+ نوشته شده در يكشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۳۳ توسط فاطمـه | بنویسید
آقای دال
۲۹ اسفند ۹۵ , ۱۷:۳۵
همین طوره باید از کارت یا روزمرگی هات  لذت ببری :/ به نظرم فقط اینجوری زنده هستیم :|

پاسخ :

حالا صرفا بحث لذت از روزمرگی نیست. صحبت از یه تغییره. به جای اینکه همش به هدفش فکر کنیم، از خودِ پروسه ی کار لذت ببریم و منظور هم نیست که اصلا هدف نداشته باشیم.
katayoon dolatshahi
۰۱ فروردين ۹۶ , ۱۳:۲۰
goooood

پاسخ :

:)
432 هرتز
۲۰ فروردين ۹۶ , ۱۹:۵۱
موزیکشو من نمیتونم ببینم :(

پاسخ :

عه. من که خیلی وارد نیستم ولی فک کنم یه برنامه ی فلش پلیر هست که باید رو مرورگرتون نصب باشه
هانی هستم
۳۰ فروردين ۹۶ , ۱۸:۳۴
عالیه این سه گانه. پر از حرف و زندگی...

پاسخ :

اوهوم :)
موافقم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
در دنیای موازی بالرینم. آواز می‌خوانم و حتی با سفینه ام میان ستاره ها و کهکشان ها سفر می‌کنم. اما اینجا و در این دنیا، به تماشای قصه ها نشسته ام. قصه ی آدم ها، خیابان ها، سایه ها و سکوت ها.

"کُل واحد منا فی قلبه حکایة"
قالب عرفـان