در گرین گیبلز

اولین آشنایى ام با دخترى که دوست داشت او را کوردیلیا صدا بزنند برمى گردد به هشت سالِ قبل، وقتى دخترکى ده ساله بودم. بعدازظهر ها حوالىِ ساعت چهار، شبکه ى دو، انیمیشنى را پخش مى کرد که با دکلمه ى "آنه تکرار غریبانه ى روزهایت چگونه گذشت؟" آغاز مى شد. از آن به بعد بود که آنه شرلى با موهاى قرمز، شخصیتِ محبوب زندگى ام شد.

{ادامـه ی مطلـب}


تماشاى انیمشین آن هیچ وقت برایم تکرارى نمى شد. همه ى دکلمه هایش را حفظ بودم و هر بار سر قسمت مرگِ متیو روزها و شب ها اشک میریختم و غمگین مى شدم.
حتى سالِ دوم راهنمایى با دوستِ صمیمى ام قرار گذاشتیم که ادامه ى ماجراى آنه را بنویسیم، غافل از آن که لوسى مود مونتگمرى قبلا زحمت آن را کشیده است! راستش اصلا تا آن موقع خبر نداشتم که انیمشین "آنه دختری با موهای قرمز" از روى کتابش ساخته شده! براى همین اولین بار که شنیدم کتابى هم در کار است، تصور کردم بعد از کارتونش نوشته شده و قاعدتا تمایلى به خواندنش نداشتم!
بعد تقریبا فراموشش کردم تا امسالى که سالِ کنکورم بود. یک شب وقتى با بى حوصلگى شبکه ها را بالا و پایین مى کردم، یک تصویرِ آشنا دیدم! آنه شرلی محبوبِ کودکی ام! این بار که بعد از مدت ها دیدمش، حس کردم بیشتر از قبل شبیه من است. نه فقط خودِ او بلکه ماریلا با ظاهر سخت گیر و قلب مهربانش مانند مادرم و متیو با دلسوزی و فداکاری و حتی کمی خجالتی بودنش مانند پدرم و دیانا دوستِ صمیمی آنه دقیقا شبیه به دوستِ صمیمی خودم است.


و عزمم را جزم کردم که کتاب هایش را بعد از کنکور بخوانم.
الان که برایتان پُست میگذارم اولین کتابش را خوانده ام و تقریبا اواسط کتاب دوم هستم.
کتابِ اول با نامِ "آنه شرلی در گرین گیبلز" تمام ماجراى انیمشینش است. بدونِ هیچ تغییر یا کم و کاستى.
و از کتاب دوم به بعد اتفاقات جدیدی را می بینید که در کارتون وجود نداشت.
با اینکه تمام ماجراها و سرانجامشان را مى دانستم اما اصلا از خواندنش خسته نشدم که این توانایى نویسنده را در روایت جذاب داستان نشان مى دهد. تنها گله ام از خانم مونتگمرى این است که کاش توصیفات کتاب دقیق تر و ریز تر بود و ماجراهاى اینقدر تند تند عبور نمى کردند.

من همزمان تصمیم گرفتم سریال "رویاى سبز" را هم که اقتباسى از این مجموعه کتاب هاست دنبال کنم و این شد که چند روزِ پیش فصل اول این مینى سریال را دیدم.
نمیدانم اصرار غربى ها براى بیش از حد رمانتیک نشان دادنِ فیلم و سریال ها چیست؟
حضور گیلبرت در سریال خیلى خیلى پررنگ تر از حضورِ او در کتاب بود و واقعا خیلی قسمت ها نیازی به او نبود.
و البته وقایع جا به جا شده بود (ماجراى سوراخ شدن قایق را بعد از اعلام قبولى در کالج کوئین نشان دادند!)

با وجود همه ى این ها دو دلیل باعث شد این سریال را دوست داشته باشم؛
دلیل اول قدیمى و نوستالژیک و لطیف بودنش و دلیل دوم موسیقى و صحنه هاى زیبا و دلربا.
به هر حال سه ساعت دیدنِ فیلمى که شخصیت آن، آنه شرلى ست قطعا من را خسته که نمى کند هیچ، پر شور و حال تر هم مى کند.

یکی از موسیقی های گوش نواز این سریال را برایتان گذاشتم. برای دانلود آن میتوانید به کانالم مراجعه کنید. @wedancelife

+ نوشته شده در شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۱۷:۱۸ توسط فاطمـه | بنویسید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
در دنیای موازی بالرینم. آواز می‌خوانم و حتی با سفینه ام میان ستاره ها و کهکشان ها سفر می‌کنم. اما اینجا و در این دنیا، به تماشای قصه ها نشسته ام. قصه ی آدم ها، خیابان ها، سایه ها و سکوت ها.

"کُل واحد منا فی قلبه حکایة"
قالب عرفـان